یا اهلال العید یشگر گلبی حبّک وین اضمّــــک
انت ورده او طحت بیدی او ما عرفت اشلون اشمّک
ممتحن بلفرگه واسمع ساهره الدنیا اعلی شانـک
لا تجافی گلبی کافی من بعد وابعینی اعلمـــک
یا دلال ابنار تسعر یا مضیف الماله نخــــــــــوه
افدی روحی او کل حلالی او بلجفن و ارموشه اسلمک
هاک نبذه من حیاتی اخذ چفّیتی او عباتـــــــی
الدار بیهه من یبیهه اقترب بس خلنی افهمــــک
جانه طیر السعد عاید غرد النه ابکل قصایـــــد
والبلم صایوده معلن شطنه والبردی یذمّـــــک
لا تناسی احاه یقاسی کفنی من شر المواســـی
جوز منه ابتعد عنه یا زمن محد یرحمـــــک
یا لبن یا مای تشرب عطشتنی وانه جافــــی
و انت مایی شربیته الکل خلگ سم او یسمک
عذبتنی او محنتنی ابکل ردیه انت هنتنــــی
مرمرتنی او سودنتنی او دهرک ابطورک یثلمک
یا مصیبه ابراسی لازج جیره وابچبنه زرعنـی
منته ربی عندی خالق الله بلقدره یسمعـک
معنی:
کمان زدی در دلِ آسمان
ای هلال عید، جای تو اینجاست
تابناکی در دلِ شب
گلی در دستِ من ، چگونه ببویمت
در فراقت سوختم ، همه بیدارند به انتظارت
دور نشو ، در دلم باش ، با چشمانم هدایتت می کنم
ای ظرف گرانبها ، در آتش نسوز
ای خانه ی مجلل بی مهمان
دارو ندارم فدای تو ، پلک و مژگانم درودها فرستادند
ای تحفه ی همیشگی من ، بگیر روسری و عبایم را
خاطرخواه داری ، دلربایان دلپسند ، نزدیک شو درک کن
پرنده ی بخت ما برگشته ، آواز قصیده می خواند
قایق و صیاد آماده اند ، رود و سبزه هایش منتظر
یادت نرود ، دلخور نیستی
دست بردار از التماس
دور کرد زمانه ما را ، ظرف بی رحمی است
شیره ما را مکیده ، دلم خشک شد و شکست از عطش
آب حیاتم را هدیه داد به سلاطین ، دلم راضی نیست
چه هدیه ای بی ارزش
عذابم نده ، مرا در ظلمت نکوب
شکنجه گاهت آزمایش دلم شد
تلخ کردی زندگی براین صاحب جاه
دیوانه شدم از خطوط قرمز ، اعداد ازحسابت پریشانند
چه مصیبتی به تنم چسبیدی ، قیرت در موی سرم کاشتی
خالقم نیستی دست بردار ، خدایم در مسند قدرت
صدای ناله ام را می شنود.
جاسم ثعلبی (حسّانی) 14/05/1392
:: برچسبها:
یا هلال العید / ای هلال عید ,
:: بازدید از این مطلب : 1834
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1